بس که دیوار دلم کوتاه است ، هرکه از کوچه “تنهایی” ما می گذرد
به هوای هوسی هم که شده ، سرکی می کشد و می گذرد . . .
::
::
تو باش، نه به این خاطر که در این دنیای بزرگ تنها نباشم
تو باش، تا در دنیای بزرگ تنهاییم ، تنها ترین باشی . . .
::
::
اگر تنهاترین تنها شوم ، باز خدا هست ، او جانشین همه ی نداشتن های من روی زمین است .
“دکتر علی شریعتی”
::
::
به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است
بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی است . . .
::
::
نخ تسبیح دانه های انارم پاره شد
از بس که گفتم :
الهم انی اسئلک..
نگاهش . . .
نگاهش . . .
نگاهش . . .
::
::
برای از تو گفتن
دیگر کفایت نمی کنند کلمات
باید “رقاص” شوم !
از رقصیدنم تک تک حرفهایم را میفهمی؟
::
::
پرم از بغض!
بغض هایی که نمی شکنند…
بغض هایی که همانند جلادی گردنم را گرفته اند
و می خواهد مرا خفه کنند!
پرم از بغض هایی بی رحم…
::
::
بارانی نیست پس چرا من ، خیسِ یادِ توام ..!
::
::
میگن اگه خورشید
یه ذره نزدیکمون بود
همه چیزو میسوزوند
ولی خورشید خبر نداری
یکی روی این زمین هست
که فقط اسمش
تمام وجودمو میسوزونه
چن لحظه پیش با دیدن اسمت تو گوشیم تمام وجودم سوخت.
::
::
مـامـانــم ازم پــرسیـد دیـشـب بــا مــوهــای خـیــس خـوابـیدی ؟!
بـالـشت نـم داشـت !
یــه کـم مـکــث کــردم و . . . .
گــفـتــم آره !
::
::
خدایا؟؟؟؟
صدای شکستنم…
امروز گوش هـفت آسمونت رو کر کرد…
تـو هم شنیدی؟؟
::
::
حتی آفتاب هم که بر پوستت بگذرد
من می سوزم
پاییز از حوالی حوصلهات که بگذرد
من زرد می شوم
::
::
چنین نیلوفرانه دوستت می دارم
نه ماننده مردمانی که دوست داشتن را
به عادتی که ارث بردهاند
با طعم غریزه نشخوار می کنند
من درست مثل خودم
هنوز و همیشه دوستت می دارم
::
::
زن نیستم اگر زنانه پای عشـقــم نایستم!
من از قبیله ی زلـیخـــا آمده ام…
آنقدر عشـقـت را جــار می زنم تا خــدا برایم کَف بزند!
فرقی نمی کند فرشـــته باشی یا آدم
یوســف باشی یا سلـیمـان!
قالیچه ی دل من بدون اسم رمــز ِ نام ِ تـــو پــرواز نمی کند…
زنــانــه پای این عشــق می ایستــم…
::
::تنهایی بد است
اما بد تر از آن اینست که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی !
آدم هایی که بود و نبودشان به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد . . .
::
::
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت . . .
::
::
تنهایی یعنی اگه هزار بار هم از اول تا آخر لیست شماره های موبایلت رو نگاه کنی ، نتونی یک نفر رو پیدا کنی که باهاش درد دل کنی . . .
::
::
در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی
حال شب است و غم و تنهایی / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی . . .
::
::
وفای اشک را نازم که در شبهای تنهایی ، گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم . . .
::
::
وصال در عشق بس چه دارد حیرانی ، من نگویم رسیدم به وصال
اما دیده ام ناله ی عاشقی در تنهایی ، گریان سخن می گفت ،
می کرد حق حق و بی تابی ، ای کاش می شد اینگونه عاشق شد