تا چهل چراغ پادگان روشن میشه
هر روز تنگ غروب تو سربازی
صفا داره لب مرز تیر اندازی
سر دیگ عدسی غوغا میشه
توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس
بخورم ، نخورم گرسنه می مونم
قدر آش ننم رو حالا می دونم
تا چهل چراغ پادگان روشن میشه
هر روز تنگ غروب تو سربازی
صفا داره لب مرز تیر اندازی
سر دیگ عدسی غوغا میشه
توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس
بخورم ، نخورم گرسنه می مونم
قدر آش ننم رو حالا می دونم