از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم
بعد ۲ ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم
از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم
بعد ۲ ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم
دختری از مردی پرسید :
چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشوم
در حالی که میدانم در نهایت به اون نمیرسم ؟
مرد جواب داد:
به من بگو چرا زندگی میکنیم
در حالی که میدانیم در آخر می میریم !؟
هیچی دیگه
دختره هم زد تو دهنش
گفت سوال منو با سوال جواب نده
یه نفر برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی ؛ اول مردی رو میبینه که یه گوشه ای نشسته و هر چند دقیقه آروم سرشو به دیوار میزنه و زیر لب میگه : لیلا … لیلا … لیلا …
مرد میپرسه : این آدم چشه ؟
ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ !
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ! ﻧﻪ !
ﯾﻪ ﺩﻩ ؛ ﺑﯿﺴﺖ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ !
یه بار رفتم باشگاه بدنسازی اسم نوشتم مربیه همون روز اول بهم یه رژیم داد صبح باس یه خرما لیس میزدم ؛ اونوخت شب به همون خرمای صبح خیره میشدم !!!
سه روز رفتم بعدش به این نتیجه رسیدم مرد باس معرفت داشته باشه نه بازوی ستبر !
دختر : عزیزم چی کار داری می کنی ؟
پسر : پشه می کشم !
دختر : چند تا کشتی ؟
پسر : پنج تا ، دو تا نرو سه تا ماده
دختر !!!!! : از کجا فهمیدی ؟
پسر : سه تا شون جلو آیینه نشسته بودن ، دوتا شون جلو مانیتور !!!
به استادم میگم استاد ما نسل سوخته ایم بخدا …
گفت نسل سوخته ماییم شما نسل پدر سوخته اید …
هیچی دیگه تا حالا اینقدر توی زندگیم قانع نشده بودم !